مجري: علي صبوحي طسوجي




 

هر يک از سوره هاي قرآن کريم، به عنوان مصداق تام و رسمي سخن حکيمانه، داراي دو ويژگي اساسي است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدايتي بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره هاي قرآن کريم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشي مستقل براي تبيين هر يک از اين دو ويژگي اساسي در نظر گرفته شده است، گفتني است سوره هاي مورد بحث در اين کتاب، غالباً چند فصلي هستند:

انسجام سخن در سوره هاي قرآن کريم

اقتضاي حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگويد و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ريخته نباشد. عقل سليم چنين حکم مي کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزاي بي ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنين است، بايد اقرار کنيم که اولين و والاترين سخن منسجم، کلام خداي سبحان در قرآن کريم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلاي خداي متعالي است، که انسجام را براي سخن خويش، کمال بدانيم و در عين حال، کلام حضرتش را از انسجام بي بهره تلقي کنيم، به ويژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانيش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگي را از ساحت کلام خويش دور دانست و آن را لايق نطق پرحجاب بشر معرفي کرد، پس چرا بشري که به اقتضاي جهل و جهالت، از ناهماهنگي و پراکندگي در سخن گفتن مبرا نيست، سخن خداي منزه از هر نقص و عيب را، منزه از در هم ريختگي و ناهماهنگي نمي داند؟ علت اين پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اينکه خدا فرمود: « أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا » (1)
انسجام در هر يک از سوره هاي قرآن کريم با توجه به چهار محور زير بررسي مي شود:
1. پيوستگي: منظور از پيوستگي، ارتباط ادبي، اسلوبي و محتوايي آيات سوره است. با بررسي پيوستگي آيات، سطحي از انسجام سوره، کشف؛ و به تبع آن، گسست هاي ادبي، اسلوبي و محتوايي نيز آشکار مي گردد؛ بدين ترتيب، سوره کلام بندي مي شود.
2. هم بستگي: مراد از هم بستگي، ارتباط و اشتراک ظاهري کلام هاي سوره است. با مطالعه هم بستگي کلام ها، سطحي ديگر از انسجام سوره، کشف؛ و به دنبال آن، مرزهاي فقدان هم بستگي نيز مشخص مي شود؛ بدين ترتيب، سوره فصل بندي مي شود.
3. تناسب: منظور از تناسب، نسبت ظواهر فصل هاي سوره با يکديگر است. با مطالعه تناسب آخرين سطح از انسجام سوره نيز کشف مي شود.
4. هماهنگي: هماهنگي، مفهومي در عرض مفاهيم سه گانه بالا نيست. توضيح: با بررسي پيوستگي، سير پيوسته آيات مرتبط يک کلام به دست مي آيد، اما قله واحد آنها، يا به ديگر بيان غرض واحدشان کشف نمي شود. کشف غرض واحد يک کلام، منوط به بررسي هماهنگي آيات آن است؛ هم چنين با مطالعه هم بستگي، سير کلام هاي هم بسته يک فصل مشخص مي شود، اما غرض واحد فصل به دست نمي آيد. کشف غرض واحد يک فصل، مستلزم بررسي هماهنگي کلام هاي آن است؛ بر همين منوال، با مطالعه تناسب، سير متناسب فصل هاي يک سوره کشف مي شود، اما غرض واحد سوره به دست نمي آيد. نيل به غرض واحد سوره، نيازمند بررسي هماهنگي فصل هاي آن است؛ بنابراين منظور از هماهنگي، هم هدفي يا هم غرضي است که در سطح آيات يک کلام، متدبر را به غرض واحد کلام؛ در سطح کلام هاي يک فصل، متدبر را به غرض واحد فصل؛ و در سطح فصل هاي يک سوره، او را به غرض واحد سوره مي رساند. اگر هر کلام، فصل يا سوره چند فصلي را به يک مثلث تشبيه کنيم، پيوستگي آيات، هم بستگي کلام ها يا تناسب فصل ها، به منزله قاعده اين مثلث؛ و هماهنگي آيات، کلام ها يا فصلها، به منزله قله اين مثلث است.

تذکر مهم:

کشف هماهنگي و نيل به غرض واحد سوره هاي چند فصلي از عهده تدبر خارج است، زيرا رسيدن به غرض واحد در چنين سوره هايي مستلزم استفاده از دلالت هاي التزامي غير بين است و آن هم نيازمند تسلط بيشتر بر معارف و قواعد عقلي بوده و فعاليتي عمومي نيست. لزوم بهره گيري از دلالت هاي التزامي در اين سطح ناشي از فاصله غرض واحد سوره هاي چند فصلي با ظاهر آيات سوره است. توضيح آنکه، غرض کلام به طور مستقيم، مبتني بر ظواهر آيات است و با دلالتهاي تطابقي به دست مي آيد؛ غرض فصل، تنها با يک واسطه ( يعني غرض کلام ها ) مبتني بر ظواهر الفاظ است و اين واسطه با توجه به اشتراکات ظاهري کلام ها قابل جبران است، بنابراين غرض فصل با استفاده از دلالتهاي تطابقي، يا التزامي بين قابل استفاده است؛ اما غرض سوره ي چند فصلي با دو واسطه ( يعني غرض کلام ها و غرض فصل ها ) مبتني بر ظواهر الفاظ است و به همين دليل، رسيدن به آن، غالباً نيازمند استفاده از دلالت هاي التزامي غير بين نيز هست و اين از عهده عموم خارج است و تخصص خاص خود را مي طلبد، از اين رو به سطحي بالاتر، مانند تفسير تدبري واگذار شده است و در آموزش تدبر « 3 » و « 4 »، تنها به بيان سير هدايتي در سوره هاي چند فصلي بسنده مي شود.

1- انسجام سخن در سوره مبارکه توبه

در اين مبحث، ابتدا کلامها، سپس فصلها و در نهايت تناسب فصلهاي سوره توبه بيان مي شود. إن شاء الله تعالي.

1-1- کلامهاي سوره مبارکه توبه

اين سوره شريفه، داراي بيست و يک کلام است: نخست، آيات 1 تا 16؛ دوم، آيات 17 تا 22؛ سوم، آيات 23 تا 28؛ چهارم، آيات 29 تا 35؛ پنجم، آيات 36 و 37؛ ششم، آيات 38 تا 41؛ هفتم، آيات 42 تا 48؛ هشتم، آيات 49 تا 57؛ نهم، آيات 58 تا 60؛ دهم، آيات 61 تا 63؛ يازدهم، آيات 64 تا 72؛ دوازدهم، آيات 73 تا 80؛ سيزدهم، آيات 81 تا 89؛ چهاردهم، آيات 90 تا 96؛ پانزدهم، آيات 97 تا 99؛ شانزدهم، آيات 100 تا 106؛ هفدهم، آيات 107 تا 112؛ هجدهم، آيات 113 تا 119؛ نوزدهم، آيات 120 و 121؛ بيستم، آيه 122؛ و بيست و يکم، آيات 123 تا 129؛ در ادامه، پيوستگي آيات درون هر کلام و وجه گسست بين کلامها به طور خلاصه مطرح مي گردد. إن شاء الله تعالي.

1-1-1- کلام نخست. آيات 1 تا 16

بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ«1» فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ«2» وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ«3» إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ ينْقُصُوكُمْ شَيئًا وَلَمْ يظَاهِرُوا عَلَيكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَّقِينَ«4» فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ«5» وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يعْلَمُونَ«6» كَيفَ يكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَّقِينَ«7» كَيفَ وَإِنْ يظْهَرُوا عَلَيكُمْ لَا يرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ«8» اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يعْمَلُونَ«9» لَا يرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ«10» فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يعْلَمُونَ«11» وَإِنْ نَكَثُوا أَيمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ينْتَهُونَ«12» أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ«13» قَاتِلُوهُمْ يعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيدِيكُمْ وَيخْزِهِمْ وَينْصُرْكُمْ عَلَيهِمْ وَيشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ«14» وَيذْهِبْ غَيظَ قُلُوبِهِمْ وَيتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ«15» أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ«16»
اتصال آيات 1 تا 4 آشکار است. اتصال آيات 5 و 6 روشن و ربط سياقي آن با آيات قبل بدين بيان است:
1. به وسيله « فاء » به آيات قبلي عطف شده است.
2. دستور قتال با مشرکان را صادر کرده که نتيجه نقض عهد مذکور در آيات قبل است.
3. دستور قتال را بر انسلاخ ماه هاي حرام مترتب کرده و اين به خاطر استثنا شدن ماه هاي حرام از ناامني فراگير مشرکان است که در آيه دوم بيان شده بود؛
اتصال آيات 7 تا 12 و ربط سياقي آن به آيات پيشين بر محور نقض عهد با مشرکان پيمان شکن، روشن است. اتصال آيات 13 تا 16 و ربط سياقي آن با آيات قبل بر محور قتال با مشرکان در نتيجه ي نقض عهد با ايشان، آشکار است.
آيه 17 فاقد اتصال ادبي و مفهومي با آيات پيش از خود و در نتيجه، آغاز سياقي جديد است.

2-1-1- کلام دوم. آيات 17 تا 22

مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ«17» إِنَّمَا يعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ«18» أَجَعَلْتُمْ سِقَايةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ«19» الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ«20» يبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ«21» خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ«22»
اتصال آيات 17 و 18 آشکار است. اتصال آيات 19 تا 22 روشن و ربط سياقي آن با آيات پيشين، از قبل ادامه يافتن بحث عمارت مساجد برقرار است.
آيه 23 سرآغاز نداي مؤمنان درباره پرهيز از تولي کافران و در نتيجه شروع سياقي جديد است.

3-1-1- کلام سوم. آيات 23 تا 28

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ«23» قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يأْتِي اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ«24» لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيوْمَ حُنَينٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيئًا وَضَاقَتْ عَلَيكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيتُمْ مُدْبِرِينَ«25» ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنْزَلَ جُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ«26» ثُمَّ يتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ«27» يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيلَةً فَسَوْفَ يغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ«28»
اتصال آيات 23 و 24 روشن است. اتصال آيات 25 تا 27 آشکار و ربط سياقي آن با آيات قبلي بدين بيان است:
- اين آيات، متضمن مقايسه اي بين اتکاء به کثرت عِده و عُده با اتکاء به خداي متعالي، در کفايت مؤمنان از شرّ دشمن است. مقايسه اي که نتيجه آن، توجه به لزوم ترک دل خوش کردن به امکانات و نفرات دنيوي به جاي تکيه بر خداست. ارتباط اين نتيجه با بحث مذکور در آيه 24 يعني نهي نسبت به محبوبتر بودن دنيا از خدا مشخص است؛
ارتباط سياقي آيه 28 با آيات قبل، با توجه به ذيل آن، يعني بحث خوف مؤمنان از گرفتار شدن به فقر در اثر نقض عهد با مشرکان و مانع شدن از ورود آنان به بيت الله الحرام مشخص است، زيرا اين ينز سطحي ديگر از بحث تکيه بر مظاهر دنيا به جاي خداست.
آيه 29 فاقد ارتباط ادبي و مفهومي با آيات قبل و آغازگر مجموعه اي از آيات درباره قتال با اهل کتاب است.

4-1-1- کلام چهارم. آيات 29 تا 35

قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيوْمِ الْآخِرِ وَلَا يحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يعْطُوا الْجِزْيةَ عَنْ يدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ«29» وَقَالَتِ الْيهُودُ عُزَيرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يؤْفَكُونَ«30» اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يشْرِكُونَ«31» يرِيدُونَ أَنْ يطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ«32» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ«33» يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا ينْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ«34» يوْمَ يحْمَى عَلَيهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ«35»
آيه 29 دستور قتال با کافران اهل کتاب تا سر حد تن دادن ايشان به پرداخت جزيه را صادر فرموده است. اتصال آيات 30 و 31 روشن و ربط سياقي آن با آيه 29 بدين بيان است:
1. يهود و نصاري، همان «الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ» در آيه 29 هستند.
2. اين آيات در جايگاه توجيه دستور آيه 29، پاره اي از اعتقادات غلط اهل کتاب را بيان فرموده و در حقيقت «لا يؤمنون بالله» در آيه 29 را توضيح داده است.
اتصال آيات 32 و 33 روشن و ربط سياقي آن با آيات قبل بدين بيان است:
1. ضماير فاعلي جمع مذکر غايب در اين آيات، به اهل کتاب در آيات قبل برمي گردد.
2. اين آيات، علّت اصلي دستور قتال با اهل کتاب در آيه 29 را بيان مي کند.
اتصال آيات 34 و 35 روشن و ارتباط سياقي آن با آيات قبل بدين شرح است:
- در جايگاه توجيه دستور آيه 29، از دنيا طلبي و افساد سردمداران اهل کتاب در دين خبر داده و در حقيقت «وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ» در آيه 29 را توضيح مي دهد.
آيه 36 فاقد ارتباط ادبي و مفهومي با آيات قبل و آغازگر مجموعه آياتي، مربوط به ماه هاي حرام است.

5-1-1- کلام پنجم. آيات 36 و 37

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ«36» إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يحِلُّونَهُ عَامًا وَيحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُينَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ«37»
« النسيء » مذکور در آيه 37، مربوط به ماه هاي حرام در آيه 36 است.
آيه 38 سرآغاز نداي توبيخ آميز مؤمنان به خاطر سنگيني در اجابت فرمان جهاد با مشرکان است.

6-1-1- کلام ششم. آيات 38 تا 41

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ«38» إِلَّا تَنْفِرُوا يعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ«39» إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِي اثْنَينِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ وَأَيدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِي الْعُلْيا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ«40» انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ«41»
اتصال سياقي اين آيات روشن و بي نياز از توضيح است.
آيات 38 تا 41، هشداري به مؤمنان نسبت به سنگيني ايشان در اجابت فرمان جهاد است و آيه 42، سرآغاز بررسي تخلف منافقان از فرمان جهاد است.

7-1-1- کلام هفتم. آيات 42 تا 48

لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ«42» عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يتَبَينَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ«43» لَا يسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ أَنْ يجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ«44» إِنَّمَا يسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيبِهِمْ يتَرَدَّدُونَ«45» وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ«46» لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ«47» لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ«48»
اتصال آيات 43 تا 45 با محوريت استيذان از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي عدم شرکت در جهاد روشن است. ربط سياقي اين آيات به آيه 42 بدين بيان است:
- در آيات 43 تا 45 مراد از کساني که به استيذان از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) براي عدم شرکت در جهاد مي پردازند، همان کساني هستند که طبق آيه 42 از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تبعيت نکرده و با تأکيد فراوان عذرتراشي مي کنند.
اتصال آيات 46 و 47 با محوريت بحث خروج براي جهاد روشن است و ربط سياقي آن با آيات قبل بدين بيان است:
- کساني که طبق آيات 46 و 47، اراده خروج براي جهاد ندارند و خروج آنان زيانبار هم هست، همان کساني هستند که طبق آيات قبل از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تبعيت نکرده و اذن ترک جهاد گرفتند.
آيه 48 مبين فتنه جويي پيشيني متخلفان از خروج و شاهدي بر دعواي فتنه جويي آنان در آيه 47 است.
آيه 49 با اسلوب «و منهم» آغاز شده و به معرفي گروهي از متخلفان از شرکت در جهاد پرداخته است. تکرار اين اسلوب در آيات 58 و 61 بر سر مجموعه آياتي خارج از چارچوب مفهومي استيذان براي ترک جهاد، مؤيد جدايي سياق در ابتداي اين آيات است. بدين معني که اگر اين تکرار نبود، حکم به اتصال سياقي در ابتداي آيه 49 منتفي نبود.

8-1-1- کلام هشتم. آيات 49 تا 57

وَمِنْهُمْ مَنْ يقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ«49» إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ«50» قُلْ لَنْ يصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ«51» قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيينِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ«52» قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ«53» وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا ينْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ«54» فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ«55» وَيحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَمَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يفْرَقُونَ«56» لَوْ يجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيهِ وَهُمْ يجْمَحُونَ«57»
آيات اين کلام با عبارت «و منهم من ...» آغاز شده است. «مِن» در اين عبارت، بعضيه است و مرجع ضمير «هم»، همان کساني هستند که در کلام قبل معرفي شدند، يعني افرادي که از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) با بهانه هاي واهي، اذن ترک جهاد گرفتند. اتصال آيات 50 تا 52 روشن است و ربط سياقي آن به آيه 49 بدين بيان است:
1. برگشت ضماير جمع مذکر غايب از آيه 50 به آيه 49؛
2. از آيه 49 مشخص شد که اين افراد جنگ را براي خود فتنه مي پندارند. آيات 50 تا 52 با بيان حالات دروني آنان در بدخواهي براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) دليل اين فتنه پنداري را بيان مي کند.
اتصال آيات 53 و 54 آشکار است و ربط سياقي آن با آيات قبل، بدين بيان است:
- اسلوب بياني «قل» در مخاطبه با افراد معرفي شده در آيات 49 و 50، بر سر آيات 51 و 52 و 53 مشاهده مي شود.
ربط سياقي آيه 55 با آيات قبلي از قِبَل «فاء» و تناسب اموال و اولاد با انفاق مشخص مي شود؛ اتصال آيات 56 و 57 روشن است و ربط سياقي آن با آيات قبل به خاطر وجود عطف، برگشت ضمير و ادامه يافتن سير معرفي متخلفان مذکور در آيات قبلي، آشکار است.
آيه 58 نيز همانند آيه 49 با اسلوب «و منهم» آغاز شده و به معرفي گروهي ديگر از متخلفان از شرکت در جهاد پرداخته است.

9-1-1- کلام نهم. آيات 58 تا 60

وَمِنْهُمْ مَنْ يلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يسْخَطُونَ«58» وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ«59» * إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ«60»
آيات اين کلام نيز همانند کلام سابق، بعض ديگري از متخلفان مذکور در کلام هشتم را معرفي کرده است. اتصال سياقي آيات اين کلام در معرفي اين بعض از متخلفان، به مخالفت با رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در جريان توزيع زکات روشن است.
آيه 61 نيز همانند آيات 49 و 58 با اسلوب «و منهم» آغاز شده و به معرفي گروهي ديگر از متخلفان از شرکت در جهاد پرداخته است.

10-1-1- کلام دهم. آيات 61 تا 63

وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يؤْذُونَ النَّبِي وَيقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرٍ لَكُمْ يؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ«61» يحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ«62» أَلَمْ يعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْي الْعَظِيمُ«63»
آيات اين کلام نيز بعض ديگر از متخلفان مذکور در کلام هشتم را معرفي کرده است. اتصال سياقي اين آيات در معرفي اين بعض، به ايذاء رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) آشکار است.
آيات پيشين در سه مقطع به معرفي سه گروه از منافقان متخلف از شرکت در جهاد پرداخت و هر يک از اين مقاطع با اسلوبي يکسان آغاز مي شد. آيه 64 از مجموع منافقان و نگراني از افشاگري خداي متعالي درباره آنان سخن گفته و مربوط به گروهي خاص از منافقان نيست. افزون بر اين، فقدان ارتباط ادبي نيز مؤيد انفصال سياق در آيه 64 است.

11-1-1- کلام يازدهم. آيات 64 تا 72

يحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ«64» وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآياتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ«65» لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ«66» الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيقْبِضُونَ أَيدِيهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ«67» وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِي حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ«68» كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ«69» أَلَمْ يأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْينَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَينَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يظْلِمُونَ«70» وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ«71» وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ«72»
اتصال آيات 64 تا 66 روشن است؛ اتصال آيات 67 تا 70 هم آشکار است و ارتباط سياقي اين آيات به آيات قبلي، تهديد منافقان مذکور در آيات قبل است. تکرار واژه «المنافقون» نيز مؤيد اين اتصال است؛ اتصال آيات 71 و 72 نيز مشخص است و ارتباط سياقي اين آيات با آيات قبلي، از قِبَل تقابل مفهومي و وحدت اسلوبي با آيات 67 تا 70 برقرار است ( الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ ... وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ ... وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ... وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ...)
آيه 73 سرآغاز خطاب به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي جهاد با منافقان و سخت گيري عليه ايشان است.

12-1-1- کلام دوازدهم. آيات 73 تا 80

يا أَيهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ«73» يحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ ينَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يتُوبُوا يكُ خَيرًا لَهُمْ وَإِنْ يتَوَلَّوْا يعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِي وَلَا نَصِيرٍ«74» وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ«75» فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ«76» فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يوْمِ يلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يكْذِبُونَ«77» أَلَمْ يعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيوبِ«78» الَّذِينَ يلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ«79» اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ«80»
خداي متعالي در آيه 73 پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) را به برخورد شديد با منافقان و کافران فرمان داده است؛ آيه 74 از تلاش منافقان براي توجيه کفر خود خبر داده و آن را پاسخ داده است؛ آيات 75 تا 79 در مقام تبيين علّت دستور به جهاد با منافقان، از ريشه نفاق و ادامه يافتن آن در منافقان سخن گفته و بدين ترتيب مقدمه اتمام کلام با بيان عدم پذيرش استغفار رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي منافقان در آيه 80 را فراهم ساخته است.
آيه 81 ضمن انفصال ادبي از آيات قبل، سرآغاز بيان مطالبي درباره متخلفان از جهاد و معذوران از همراهي با رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و تفاوت اين دو گروه است.

13-1-1- کلام سيزدهم. آيات 81 تا 89

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يفْقَهُونَ«81» فَلْيضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ«82» فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِي أَبَدًا وَلَنْ تُقَاتِلُوا مَعِي عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ«83» وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ«84» وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ أَنْ يعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ«85» وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ«86» رَضُوا بِأَنْ يكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يفْقَهُونَ«87» لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«88» أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ«89»
آيات 81 و 82 بيان شادماني متخلفان از جهاد و جزاي آن است؛ آيات 83 تا 85 به پشتوانه دو آيه قبل، تظاهر متخلفان به آمادگي براي شرکت در جهادهاي بعدي را خنثي مي کند؛ آيات 86 تا 89 از تقابل متخلفان از جهاد و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و مؤمنان در اجابت و عدم اجابت فرمان جهاد سخن مي گويد.
معرفي مخلَّفون به پايان رسيد و آيه 90 سرآغاز معرفي معذِّرون است.

پي‌نوشت‌ها:

1- سوره ي نساء، آيه 82.

منبع مقاله :
طرح راهنماي مربي تدبر در سوره هاي قرآن کريم 3 و 4، دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دبيرخانه ي شوراي تخصصي توسعه فرهنگ قرآني، بهار 1388